LIMITLESS

the secret of success is constancy to purpose

LIMITLESS

the secret of success is constancy to purpose

LIMITLESS

همانا به یاریِ اراده، باید از شر تفکر فانی رها شد.. «استیو تولتز»

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا

ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند

و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها

ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

مولانــــــــــا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۵۶
Sama

اگزیستانسیالیسم یا هستی‌گرایی اصطلاحی‌است که فیلسوفان پیرو آن، بر این باور مشترک‌اند که اندیشیدن فلسفی، با انسان آغاز می‌شود.

اگزیستانسیالیسم یک بینش و دکترین فلسفی است که در قرون نوزده و بیست، در اروپای غربی مطرح شد و بر اصالت وجود و هستی انسان تاکید کرد. بر اساس این بینش، انسان نخست بوجود آمد (اصالت وجود)، پس از آن واجد ماهیت گردید واین ماهیات او را از وجود اصلی اش دورساخت. پس اگر انسان بتواند خود را از قید و بندهای ماهیات آزاد سازد و خود، خودش را بسازد، آنگاه وارسته شده و صاحب مسئولیت می گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۳۰
Sama

خیلی از ماها ممکن است با کمبود اعتماد به نفس مواجه باشیم و این امر مانع پیشرفت ما در زندگی شود.

مایکل ادواردز، که به عنوان ادی "عقاب" شناخته می‌شود، یک اسکی‌باز بریتانیایی است که هیچ‌کس به آن اعتقاد نداشت تا زمانی که به بازی‌های المپیک راه یافت.

ادی کمی اضافه‌وزن داشت، چشمان او بسیار ضعیف بود ( عینکی ضخیم داشت) و در تجهیزات دست‌دوم آموزش دیده بود. او حتی زمانی در یک بیمارستان روانی فنلاند اقامت داشت، زیرا که نمی‌توانست از پس هزینه‌های محل اقامت واقعی بربیاید. بسیاری از مردم در توانایی او به عنوان یک اسکی‌باز تردید داشتند. اگر او اعتماد به نفس  نداشت، هرگز نمی‌توانست تمام این را تحمل کند و هرگز به المپیک راه نمیافت؛ اما او اینکار را انجام داد و به عنوان یک چهره و نشانه روح المپیک در سراسر جهان شناخته شد.

وقتی که من در مورد همه‌ی این افراد بزرگ مانند ادی، که از طریق اعتماد به نفس به مقامشان رسیدند، فکر می‌کنم در عجبم که از کجا آمده‌ام. من فکر نمی‌کنم اعتماد به نفس به طور طبیعی در آن‌ها وجود داشته باشد، زیرا که به طور طبیعی در من وجود ندارد.

اگر اعتماد به نفس به صورت طبیعی وجود ندارد، پس چگونه می‌توان آن را به دست آورد؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۲۰
Sama

گر در میان دوستان و آشنایان خود فردی را می شناسید که کُند راه می رود و این کندی در رفتار وی باعث بروز نوعی خشم در شما شده باید بگوییم با شرایطی تحت عنوان «خشم پیاده رو» دست و پنجه نرم می کنید.

جالب اینکه این خشم گاهی آنقدر در شما شدید می شود که تصمیم می گیرید به کل رابطه دوستی تان را به آن فرد قطع کرده یا دست کم، برای خرید و اموری مانند آن، وی را به همراهی دعوت نکنید.

اما همیشه هم چنین شرایطی مختص به دیگران نیست و گاهی ممکن است خود شما هم به آن دچار باشید. اگر در این باره تردید دارید می توانید ابزاری به نام «اندازه گیر سندروم خشم پیاده» که اخیرا توسط لئون جیمز روانشناس دانشگاه هاوایی طراحی شده را مورد استفاده قرار دهید.

کافیست این سوال ها را از خود بپرسید: آیا هنگامی که در جمعیت راه می روید، شاهد بروز رفتارهای خصومت آمیز از خود هستید (به دیگران خیره می شوید، چهره ای عبوس و اخمو به خود می گیرید و از حد انتظار سریع تر راه می روید) و همزمان افکار خشونت آمیز را در سرتان مرور می کنید؟

البته باید در نظر داشته باشید که خشم از کُندی صرفا هم به پیاده رو محدود نمی شود. راننده هایی که آرام حرکت می کنند، اینترنت کم سرعت، صفوف خرید در سوپرمارکت ها که به کندی جلو می روند و بسیاری موارد مشابه دیگر هم هستند که انسان را دچار جنونی می کنند.

مبحث ما نیز دقیقا از اینجا آغاز می شود. کارها و فعالیت های آرام از آن جهت باعث عصبانیت مان می شوند که سرعت بالای انجام امور در جامعه، درک ما از زمان را دچار نوعی انحراف کرده است. اموری که از نظر اجداد و نیاکان مان به طرزی معجره آسا موثر قلمداد می شدند، حالا ما را عصبانی می کنند. واقعیت اینجاست که در عصر توییتر ارزش هایی نظیر صبر و بردباری دیگر از بین رفته اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۰۴
Sama

زیگموند فروید یکی از بحث برانگیز ترین و مرموزترین دانشمندان قرن بیستم بود. در سراسر جهان، دانشجویان روانشناسی او را پدر این علم دانسته و با نام «پدربزرگ فروید» او را صدا می زنند اما در دوران حیاتش بسیاری او را شارلاتانی با افکار خطرناک و برخی دیگر او را نابغه ای بی بدیل می دانستند. کوکو چَنل او را اولین فمینیست مرد می داند زیرا او اولین کسی بود که در زمینه ی مسائل جنسی تئوری پردازی کرده و زنان را دارای حق مساوی با مردان دانست.

sigmund-freud-desk-w700

در میان آثار، دستاوردهای علمی و تئوری های بی نظیر این روانشناس برجسته، دو مورد از همه مهم تر بوده و نام وی را برای همیشه در تاریخ جاودانه کردند: یکی این که راز خواب دیدن انسان ها را کشف کرد و دوم این که یک تئوری جهانی را برای عملکرد ذهن ناخودآگاه انسان تعریف نمود. در ادامه ی این مطلب قصد داریم چند مورد از گفته های مهم او که جنبه های بیشتری از شخصیت انسانیمان را برای ما مشخص می کنند را ذکر کنیم که خواندن آن ها خالی از لطف نخواهد بود.

۱-وسعت شخصیت هر فرد توسط بزرگی مشکلی که می تواند او را از حالت منطقی بیرون آورد تعریف می شود.

۲- قبل از این که به خود شک کنید که شاید به افسردگی و عدم اعتماد به نفس کافی دچار شده اید بهتر است مطمئن شوید که اطرافتان را آدم های احمق پر نکرده باشند.

439786111-w700

۳- وظیفه ی شاد کردن مردم جزئی از برنامه ی آفرینش نبوده است.

artigo-traduzir-freud-impasses-e-perspectivas-kathrin-rosenfield-w700

۴- اولین کسی که به جای سنگ پرتاب کردن به حریفش بی احترامی کرد کسی بود که تمدن انسانی را به وجود آورد.

۵- عشق ابدی و واقعی، خالی از هر گونه تنفر و ریا تنها در رابطه ی بین معتاد و ماده ی مخدرش وجود دارد.

۶-در دورانی سراسر شگفتی و تعجب زندگی می کنیم که در کمال ناباوری باید بگوییم پیشرفت همگام با بربریت به پیش می رود.

۷- هر چه یک نفر از بیرون کامل تر به نظر برسد درون او شیاطین بیشتری وجود دارند.

freud-w700

۸- وقتی افراد از من انتقاد می کنند می دانم که چطور باید از خودم دفاع کنم. اما در مواجهه با تعریف و تمجید بی دفاع هستم.

۹- هیچگاه به اندازه ی وقتی که عاشق می شویم آسیب پذیر نخواهیم بود و هیچگاه به اندازه ی زمانی که معشوقمان را از دست می دهیم بی دفاع، درمانده و غمگین نخواهیم شد.

۱۰-اولین نشانه ی حماقت مطلق، نبود شرم است.

Sigmund Freud mit seinen Enkeln Heinele und Ernst (um 1923), Sigmund Freud Privatstiftung-w700

۱۱- انسان ها از آن چه که فکر می کنند فناپذیرتر هستند و البته بسیار غیراخلاقی تر از آن چیزی که تصور می کنند.

۱۲- بخش بزرگی از آن چه که درون ماست قابل فهم نیست و هر آن چه که قابل فهم است نیز واقعیت ندارد.

۱۳- هر شخص نرمال و طبیعی در واقع تنها تا حدودی نرمال است.

 منبع: دیجاتو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۱۲
Sama
آمار نیروی کار نشان می‌دهد که ۸۱ درصد مشاغل ایجاد‌شده در تابستان ۹۵ نسبت به فصل مشابه سال ۹۴ مربوط به اشتغال زنان بوده است. از طرفی همزمان با افزایش نرخ مشارکت زنان، نرخ بیکاری آنها هم نسبت به گذشته افزایش داشته است. حال آیا اتفاق خوبی طی سال مورد بررسی برای اشتغال زنان افتاده یا خیر، نیاز به بررسی بیشتر دارد.
آمار نیروی کار نشان می‌دهد که 81 درصد مشاغل ایجاد‌شده در تابستان 95 نسبت به فصل مشابه سال 94 مربوط به اشتغال زنان بوده است. از طرفی همزمان با افزایش نرخ مشارکت زنان، نرخ بیکاری آنها هم نسبت به گذشته افزایش داشته است. حال آیا اتفاق خوبی طی سال مورد بررسی برای اشتغال زنان افتاده یا خیر، نیاز به بررسی بیشتر دارد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۱۳
Sama

بازیگران: Jean-Louis TrintignantEmmanuelle Riva ,Isabelle Huppert

خلاصه داستان :

یک زوج سالخورده که سابقا استاد موسیقی بوده اند از دیدن گذشته و زندگی خود لذت می برند. اما سکته ای که باعث از کار افتادن دست یکی از آنها و پیامد آن، جنون می شود، باعث می شود.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/Amour/220px-Amour-poster-french.jpg

منتقد: پیتر برادشاو - گاردین (امتیاز 10 از10)-------

آخرین فیلم «میشائیل هانکه/Michael Haneke» که در جشنواره ی کن به نمایش درآمد، تمامی آنچه از او انتظار می رفت و چه بسا چیزی بیش از آن را برآورده می کند. این فیلم یک درام تکان دهنده، هراس انگیز و مصالحه ناپذیر است که ترکیبی فوق العاده از صمیمیت و هوش و فراست کارگردان را به نمایش می گذارد. سؤالی که فیلم «عشق/Amour» مطرح می کند، به بیان شاعر بزرگ فیلیپ لارکین*، این است که کدام میل و اراده در وجود ما تا انتهای عمرمان باقی می ماند و هر چه به پایان زندگی مان نزدیکتر می شویم، واژه ی اراده و میل با کدام معنا و مفهوم حقیقی سر و کار پیدا می کند. هانکه فیلم خود را با یک سکانس فلش فوروارد (گذر به آینده) آغاز می کند که ذهن ما را تحت تأثیر قرار می دهد و درونمایه ی اصلی رو به مرگ و یادگاری وار و در حال انهدام آن را در خاطر ما جای نشین می کند، به طوری که واکنش های ذهن ما نسبت به هر آنچه پس از آن بر روی پرده می آید را در اختیار می گیرد.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/Amour/Screen%20Shot%202012-11-17%20at%202.23.14%20PM.jpegهنرنمایی «ژان لویی ترینتینان/ Jean-Louis Trintignant» و «امانوئل ریوا/ Emmanuelle Riva» در نقش گئورگ و آنه، دو استاد موسیقی بازنشسته که در دهه ی هشتاد عمر خود به سرمی برند، بی نظیر و نفس گیر است. آن دو در یک آپارتمان شیک و بسیار مرتب در دل پاریس زندگی می کنند  و پیانوی درجه یک جدیدی در خانه دارند. آنها خوشبخت، احساساتی، دوست داشتنی، فعال و قانع هستند. آنها را می بینیم که در اجرای یکی از شاگردان سابق آنه شرکت می کنند و از موفقیت او بسیار خوشحال اند. اما یک روز، آنه دچار حملات دردی می شود که یکی از دست هایش را فلج و نواختن پیانو را برای او غیر ممکن می کنند، و این امر با ظهور جنون پیشرفته ای در او همراه می شود.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/Amour/Screen%20Shot%202012-11-17%20at%202.23.23%20PM.jpegتیرگی و در هم فرو رفتگی چهره ی ترینتینان تنها به دلیل نگرانی های سن بالا نیست بلکه ترس و وحشت نیز آن را در خود گرفته است، شخصی که دوست داشت و دوست دارد کم کم جلوی چشمانش محو می شود. همینطور که زندگی آنه رو به زوال می رود، هویت او نیز چنین می شود: نکند خود عشق شان هم دارد بی مصرف و تاریخ گذشته می شود؟ این فیلم من را به یاد یکی از گفته های مارسل پروست می اندازد که می گفت پایان زندگی چیز رمز آلودی ست شبیه به هنرپیشه گانی که مجبورند نقشی را که مدت ها بازی کرده اند و بخشی از شخصیت شان شده است، ترک گویند.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/Amour/Screen%20Shot%202012-11-17%20at%202.23.42%20PM.jpegگئورگ که به آنه ی وحشت زده قول داده هرگز او را در خانه ی سالمندان یا بیمارستان بستری نمی کند، برای مراقبت از او در منزل تحت فشار روزافزون و دشواری قرار می گیرد. این موضوع به نوبه ی خود به رابطه ی دور و سرد او با دختر بالغ و موسیقی دانش اوا (ایزابل هوپر/Isabelle Huppert) و همسر جدیدش جف (ویلیام شیمل/(William Shimell - که آنه هرگز به آداب و رسوم بریتانیایی اش ارجی ننهاده - رنگ و لعابی تازه می بخشد.

شاید دلهره آور ترین بخش های فیلم اشارات اولیه و کوچکی باشند که از وجود مشکلی سخن می گویند. آنه نیمه ی شب بیدار می شود و به سقف خیره می شود و بعد به گئورگ که پریشان شده اطمینان می دهد مشکلی پیش نیامده است. صبح روز بعد هنگام صبحانه مانند یک مجسمه بی حر کت می شود و چهره ی زیبا و ملایمش مانند یک نقاب مرگ متین و ساکن می شود. وقتی آنه یک دقیقه بعد به هوش می آید و اصلاً نمی داند چرا گئورگ یک مرتبه این همه عصبی و پریشان شده است، امانوئل ریوا با مهارت فراوان اندیشه ی ناگهانی و غیرقابل بیان خود را منتقل می کند: یعنی شوهرم دارد عقلش را از دست می دهد؟ هنگام تماشای این سکانس یاد صحنه ی دردناکی در یکی از فیلم های پیشین هانکه به نام «قاره ی هفتم/ Seventh Continent » افتادم که در آن دختربچه ای به صورتی رمزآلود و ناگهانی بیان می کند که نابیناست.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/Amour/Screen%20Shot%202012-11-17%20at%202.23.04%20PM.jpegهانکه نشان می دهد که چطور در چنین شرایطی، خانه و خانواده تبدیل به مکانی محاصره و مسدود شده می گردد و زندگی و نگرانی های افراد بیرونی - دوستان و یا حتی اقوام درجه یک - هیچ جایی در میان اعضای داخل خانه ندارند و تقریباً بی معنا جلوه می کنند. شاگرد فوق العاده ی آنها الکساندر (ایفا شده توسط Alexandre Tharaud نوازنده ی موسیقی) با خوش نیتی به دیدن آنها می رود اما مورد قضاوت اشتباه قرار می گیرد و تنها موفق می شود به آنه با تأکید بیشتری بفهماند که سلامتی، موقعیت و توانایی نوازندگی خود را از دست داده است. گئورگ با شهامت و شوخ طبعی به موقع در هنر جدید و طاقت فرسای خود یعنی بلند کردن و نشاندن آنه بر روی صندلی چرخدار و صندلی توالت مهارت پیدا می کند. تا زمانی که آنه هنوز سالم است، شوخ طبعی و ملایمت رابطه ی آنها به راستی تکان دهنده است. او خاطراتی از گذشته را برای آنه تعریف می کند، مثل غم مضحک شرکت در مراسم خاکسپاری یکی از دوستانشان که در آن ترانه ی «دیروز/Yesterday» از گروه «بیتلز» نواخته شده بود. شاید باید قدر شناس می بود که به جای آن ترانه «تنها چیزی که به آن احتیاج داری عشق است/ All You Need Is Love» را ننواخته بودند. اما گرمای وجود آنه کم کم فروکش می کند و او هر لحظه بیشتر در مغاک فرو می رود.

http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/Amour/Screen%20Shot%202012-11-17%20at%202.23.32%20PM.jpegدر فیلم «معلم پیانو/ Piano Teacher » ساخته ی هانکه، نظم سختگیرانه ی پیانو و همچنین موسیقی به عنوان چیزی ظالمانه و قدرتی برای اطاعت مورد سؤال قرار گرفتند. اینجا موسیقی نماد چیز دیگری ست، چیزی که کمتر وهم آلود و مقابله پذیر، اما شاید در همان بی قرار کننده است. گئورگ و آنه به هیچ باور مذهبی ندارند و شاید توقع می رفته که موسیقی و زندگی فرهنگی سطح بالای آنها برای شان نوعی تسکین دنیوی و مادی گرایانه فراهم کند. اما آیا این چنین است؟

شاید این ها به سادگی خود چیز دیگری برای از دست دادن باشند، توانایی نواختن موسیقی و تحسین موسیقی با از بین رفتن قوه های جسمی از بین می روند. گئورگ و رانه به صورت بنیادی به یکدیگر وابسته اند.

این فیلم نمونه ای ست از فیلمسازی در اوج هشیاری و بصیرت. آوازه ی مهارت و برتری هانکه مانند صدای سازی زهی در سراسر جشنواره ی کن منعکس شده است.

اختصاصی نقد فارسی

مترجم: الهام بای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۲۴
Sama

Philla Duke مشاور کسب و کاری است که در منزل خود کار می کند. او درباره ی مزایای کار کردن در منزل چنین می گوید:

«مردم زمانی که می شنوند من در منزل کار می کنم دو نوع واکنش نشان می دهند: گروهی آه کشیده و می گویند: شما واقعا خوش شانسید که چنین موقعیتی دارید. گروه دوم می گویند: من هرگز نمی توانم در منزل کار کنم. مطمئنم که نمی توانم کاری را به پایان برسانم.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۱۴
Sama
  • فرصت ها توسط اکثر انسان ها غنیمت شمرده نمی شوند چرا که در لباس کار ظاهر شده و نیازمند به تلاش هستند
  • ثروت های زیاد زمانی به دست می آیند که با آمادگی به استقبال فرصت ها بروید
  • برای اختراع کردن تنها به یک قوه تجسم خوب و مقداری خرت و پرت نیاز دارید
  • تنها یک درصد نبوغ را الهام تشکیل می دهد و نود و نه درصد باقیمانده آن در گروی سخت کوشی است
  • بزرگ ترین ضعف ما در تسیلم شدن نهفته است. همیشه مطمئن ترین راه برای موفقیت، تلاش دوباره خواهد بود.
  • من هیچگاه شکست نخورده ام. تنها ده هزار روش یافته ام که به نتیجه نمی رسد
  • چنانچه همه ما کارهایی که در توانمان هستند را انجام دهیم، به معنای واقعی کلمه خود را شگفت زده خواهیم کرد
  • من برای افرادی که تنها یک ایده دارند اما در راه رسیدن آن قدم می گذارند، احترام بیشتری نسبت به کسانی که هزاران ایده دارند اما به دنبالشان نمی روند، قائل هستم
  • افرادی به موفقیت دست پیدا خواهند کرد که همواره در تلاش هستند اما تعجیل نمی کنند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۶ ، ۱۸:۰۳
Sama

همه ما تا به امروز سایه سنگین ربات ها را بر آینده بشر احساس کرده ایم؛ چه زمانی که با مرکز خدمات مشتریان تماس می گیرید و صدایی کامپیوتری را آن سوی خط می شنویم که ما را راهنمایی می کند، و چه زمانی که با دستیارهای هوشمندی همچون سیری، الکسا، کورتانا و اسیستنت ارتباط برقرار می کنیم و در کمال ناباوری، پاسخ هایی هوشمندانه دریافت می کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۴۵
Sama