سوسیالیسم
جامعهخواهی یا سوسیالیسم (به انگلیسی: Socialism)، (به فرانسوی: Socialisme)، اندیشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی میکوشد، جامعهای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر در سود همگانی داشتهباشند.[۱]
هدف سوسیالیسم لغو مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید است. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد، مانند مالکیت و ادارهٔ صنایع توسّط شوراهای کارگری، یا غیرمستقیم باشد، از طریق مالکیت و ادارهٔ دولتی صنایع.
اگر چه اندیشههای مبتنی بر لغو مالکیت خصوصی پیشینهٔ زیادی در تاریخ دارد ولی جنبش سوسیالیستی بیشتر پس از شکلگیری جنبش کارگری در قرن نوزدهم میلادی اهمّیت سیاسی پیدا کرد. در آن قرن حزبهای گوناگون که خود را سوسیالیست، سوسیال دموکرات و کمونیست مینامیدند با هدف لغو مالکیت خصوصی در اروپا و آمریکا شکل گرفت.
اما برخلاف تعریف رایج در سطح جهانی از سوسیالیسم، لغو مالکیت خصوصی بهخودیخود نمیتواند توضیح کاملی را در مورد سوسیالیسم ارائه دهد. لنین در دولت و انقلاب مینویسد استراتژِی کمونیسم، لغو مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و الغای کار مزدی است. جامعهٔ کمونیستی جامعهای است که در آن هر کس بر طبق استعدادهایش کار میکند و بر اساس نیازش از مواهب آن بهرهمند میشود. دستیافتن به چنین نظامی ملزومات خاص خود را دارد. از جمله میتوان مرحلهٔ انتقالی یا فاز پایینی را نام برد. شرط دستیافتن به چنین نظامی بسط آگاهی طبقاتی و سازمانیابی کارگران حول منافع طبقاتی مشترک خویش است که خود به نبرد طبقاتی سرنوشتسازی تبدیل میشود. در این نبرد پرولتاریا سرانجام به پیروزی دست مییابد و بساط دنیای کهن جور و ستم روبیده میشود. در این هنگام دولت سرمایهداران سرنگون شده و بهجای آن دولت سوسیالیستی یا حکومت کارگری بر مسند قدرت میایستد. وظیفهٔ این دولت دفاع از دستآوردهای اقتصادی و سیاسی کارگران و سرکوب توطئهگریها و سنگاندازی طبقهٔ بورژوازی و هدایت جامعه بهسوی جامعهای بدون طبقهاست. در این مرحله طبقات هنوز ملغی نشدهاند؛ ضرورت وجودی دولت وجود دارد، امّا سوسیالیسم دورهٔ گذار بهسوی زوال هرگونه دولتی است. دورهٔ گذار لغو طبقات اجتماعی است. در واقع سوسیالیسم حکومت کارگری است.
پیروزی شاخهٔ بلشویک حزب سوسیال دموکرات روسیه در انقلاب اکتبر روسیه موجب انشعابی بزرگ در جنبش سوسیالیستی جهان شد و حزبهایی که با روش بلشویکها موافق نبودند (اغلب با نام احزاب سوسیال دموکرات) مدافع حقوق کارگران شدند.
برگزاری تظاهرات و راهپیمایی اول ماه مه در دفاع از حقوق کارگران از فعالیتهای همیشگی حزبهای سوسیالیست در بیشتر کشورهای جهان است.
در سدهٔ بیستم حزبهای سوسیالیست یا سوسیال دموکرات (با برنامههایی که به درجات مختلف سوسیالیستی است) در بسیاری از کشورهای اروپایی به قدرت رسیدند.
زمینههای شکلگیری سوسیالیسم[ویرایش]
برخی منشاء نظری سوسیالیسم را در کتاب جمهوری افلاطون میدانند که طبقه حاکمه هیچ امتیاز خاصی ندارد و برای دو طبقه پاسدار و فلاسفه، افلاطون نظام اشتراکی، که نوعی نظام سوسیالیستی است را پیشنهاد میدهد. برخی دیگر میگویند «تعالیم انجیل در عهد عتیق، اولین مجموعه قوانین سوسیالیستی را تشریح کرده که از جمله آنها حمایت از کارگران، زنان و ضعفاست.» بهطورکلی با عصر رنسانس نخستین سوسیالیستها در اروپا طرح مالکیت اجتماعی و حذف مالکیت خصوصی را تشریح، و با انقلاب صنعتی، سوسیالیسم بهعنوان یک ایدئولوژی بوجود آمد و علیه پیامدهای شوم انقلاب صنعتی برای اکثریت جامعه بویژه کارگران شکل گرفت؛ که این سوسیالیسم جدید دارای مؤلفههایی است که عبارتند از؛ «یکی اقتصاد و سازوکار تولید اقتصادی- اجتماعی، دوم تصوری که آموزههای سوسیالیستی از انسان دارند مخالف فردیت انسان و موافق انسان بهمنزله عضوی از پیکره اجتماعی است»[۲] در اروپا بخصوص در دو کشور فرانسه و انگلستان تفسیرهای متفاوتی از سوسیالیسم بهمنزله دو مکتب به منصه ظهور رسید: ابتدا در انگلستان ۱۸۲۷ مکتب رابرت اوون در مقالهای تحت عنوان «سوسیالیسم چیست؟» به سازماندهی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پرداخت و بعد در فرانسه در سال ۱۹۳۲ عقاید سنسیمون مبتنی بر اجتماعیکردن مالکیت وسایل تولیدجمعی کاتولیک در مقابل فردگرایی پروتستان بود. بهطورکلی «سوسیالیسم فرانسه با الهام از روسو، یک جهتگیری روستایی و بازگشت به طبیعت داشت اما سوسیالیسم انگلستان با صنعت برخورد مثبتتری داشت.»[۳]
پیرامون نام[ویرایش]
سوسیالیسم (Socialism) از ریشه لاتینی سوسیوس (Socius) به معنی همراه و شریک یا از واژهی «سوسیال» (Social) به معنای اجتماعی، در زبان فرانسه گرفته شده است. سوسیالیسم در اصطلاح معناهای بسیار زیاد دارد، برخی آنرا یک اندیشه، برخی دیگر آنرا یک نظریه میدانند امّا به نظر نگارنده سوسیالیسم «ایدئولوژی است که در مخالفت با کاپیتالیسم قائل به لغو مالکیت خصوصی و خواهان برقراری مالکیت اجتماعی میباشد. این ایدئولوژی درصدد است تا به تحقق مالکیت اجتماعی توسط اتحادیههای کارگری یا پرولتارلیا کمک کند؛ و به طور غیرمستقیم توسط دولت (پاسدار همه منافع مردم)، نه گروههای خاص اجرا شود؛ و اصالتدادن به اجتماع، مخلوقات اجتماعی و کاهش یا حذف تقسیمات طبقاتی را هدف خود میداند.»[۴]
گفتارها در مورد سوسیالیسم[ویرایش]
منصور حکمت[ویرایش]
منصور حکمت، متفکر مارکسیست و بنیانگذار حزب کمونیست کارگری ایران: «اساس سوسیالیسم انسان است، سوسیالیسم جنبش بازگرداندن اختیار به انسان است.»