LIMITLESS

the secret of success is constancy to purpose

LIMITLESS

the secret of success is constancy to purpose

LIMITLESS

همانا به یاریِ اراده، باید از شر تفکر فانی رها شد.. «استیو تولتز»

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها


بررسی مفهوم قدرت بازار و ارایه مکانیزم و شاخص هایی برای ارزیابی قدرت بازار و انحراف آنبه طور کلی مهم ترین هدف و دستاورد تشکیل بازار و در شکل بهینه آن بازار رقابت کامل (فارغ از نوع کالا و خدماتی که در بازار عرضه خواهد شد) را می توان به صورت زیر برشمرد:
۱- تخصیص بهینه منابع
۲- تولید با کم ترین هزینه
۳- توزیع متناسب و معقول منابع (بین تولید کننده و مصرف کننده)

این اهداف، آرمان یک بازار رقابت کامل محسوب می گردد. اما امید به تحقق این اهداف در اثر مکانیزم بازار مستلزم تحقق شرایطی است که برخی از آنها به مرحله قبل از تشکیل بازار و برخی دیگر نیز فعالیتهایی است که به طور مستمر باید مورد توجه قرار گیرد. در ادامه از زاویای قبل و بعد از تشکیل بازار به این فعالیتها پرداخت شده است.
● زاویه اول: اقدامات قبل از تشکیل بازار
اصولاَ بازار رقابت کامل مستلزم شرایطی است که عدم تحقق آنها موجب انحراف از وضعیت بهینه خواهد بود. لذا قبل از تشکیل بازار باید در حوزه مورد نظر بررسی لازم برای درصد تحقق شرایط بازار رقابتی صورت گیرد. از جمله این شرایط می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- تعداد زیاد خریدار و فروشنده به طوری که هیچ یک قابلیت تاثیرگذاری بر قیمت های بازار را نداشته و قیمت پذیر باشند.
۲- آزادی ورود و خروج
۳- عدم وجود مزیت های خاص برای برخی فعالین
۴- گردش صحیح و کامل اطلاعات
۵- عدم وجود محدودیت های دستوری
۶- همگنی کالاها
۷- عدم وجود عکس العمل و تحریک
۸- و ...
عدم تحقق هر یک از موارد فوق و یا تحقق ناقص آنها موجب ایجاد فاصله و انحراف از شرایط رقابتی می شود.۱ بنابراین در صنعت برق نیز لازم است قبل از تشکیل بازار این موارد به دقت بررسی شوند. از این زاویه لازم است به موارد زیر توجه کرد:
- در طرف عرضه باید به اندازه ای عرضه کننده وجود داشته باشد که در هر زمان هر میزان کالا مورد تقاضا واقع شود، به سهولت توسط عرضه کنندگان قابل عرضه باشد. ظرفیت تولید صنعت برق باید به گونه ای باشد که همواره تقاضای برق قابل پوشش باشد. در شرایطی که ظرفیت های تولید در اوقات خاصی مانند اوقات پرباری کافی نباشد، عملاَ شرایط رقابتی ایجاد نخواهد شد.
- در طرف تقاضا نیز باید شرایطی مشابه طرف عرضه وجود داشته باشد. به عبارت دیگر هر تولیدکننده در هر زمان بتواند هر میزان کالا تولید کرده و در قیمت بازار برای آن خریدار وجود داشته باشد.
- در شرط آزادی ورود و خروج باید به دو نکته توجه داشت. نکته اول، عدم وجود محدودیتهای دستوری (یا امتیازات انحصاری) بوده که ورود گروه خاصی را مجاز قلمداد نماید. نکته دوم، شرایط خاص صنعت است. به طور مثال در شرایطی که ورود به بخش تولید مستلزم سرمایه گذاری سنگین باشد (مانند احداث نیروگاه)، علی رغم وجود هر گونه امتیاز انحصاری باز هم برخی فعالین نمی توانند به راحتی وارد بازار شوند. به عبارت دیگر در این حالت درجه آزادی ورود به (خروج از) بازار بسیار کاهش خواهد یافت.
- در بعد مزیت های خاص ممکن است مزیت ناشی از یک امتیاز خاص و یا به دلیل موقعیت خاص فعال بازار باشد. به طور مثال در شرایطی که یک نیروگاه در موقعیت خاصی از شبکه قرار داشته باشد، این موضوع می تواند موجب تبعیض بین این تولیدکننده و سایرین باشد.
- گردش صحیح و کامل اطلاعات نیز یکی از مواردی است که در صورت عدم وجود آن بین فعالین بازار تبعیض رخ داده و این موضوع می تواند موجب انحراف بازار شود.
- محدودیت های دستوری موجب خواهند شد تا در بهینه یابی فعالین بازار و حصول به شرایط مطلوب تولید یا مصرف، انحراف ایجاد شود.
- در صورتی که کالاها همگن نباشند، خریدار در انتخاب و خرید کالا از عرضه کنندگان مختلف بی تفاوت نخواهد بود و با شدت گرفتن درجه ناهمگنی کالاها عملاَ شرایط بازار رقابتی کم رنگ تر می شود. در صنعت برق عرضه توان حقیقی، ظاهری، ذخیره گردان و ... می توانند کالاهای متفاوت (ناهمگن) تلقی شوند.
- وجود عکس العمل و تحریک در بازار در شرایطی اتفاق می افتد که فعالین رفتار متقابل همدیگر را بر فرایند بازار موثر بدانند. گرچه این موضوع بیشتر مربوط به شرایط رقابت ناقص است اما در صنعت برق این موضوع مستلزم توجه بیشتر است. به خصوص در شرایطی که مالکیت واحدها کاملاَ خصوصی نباشد.
با این مقدمه که اصولاَ باید روی هر یک از موارد فوق بررسی های کارشناسی دقیقی انجام شود،‌در ادامه از زاویه دوم، یعنی اقداماتی که به طور مستمر باید انجام داد به موضوع می پردازیم. در صورتی که بازار شرایط رقابت کامل را داشته باشد، نقش این بخش (و به دنبال آن نقش یک ناظر) بسیار کم رنگ شده اما هرچه شکنندگی بازار (که در اثر عدم تحقق برخی موارد فوق و یا تحقق ضعیف آنها ایجاد می شود) بیشتر باشد، لزوم توجه به اقدامات زیر بیشتر خواهد بود.
● زاویه دوم: چگونگی بررسی عملکرد بازار
اقداماتی که پس از تشکیل بازار حائز اهمیت است می تواند شاخصهایی را بدست دهد که حاکی از سلامت بازار و یا انحراف از آن باشد. بنابراین این اقدامات با اهداف تشکیل بازار در ارتباط مستقیم است. به عبارت دیگر باید به طور مدام به این سئوال پاسخ گفت که چقدر به اهداف یکی بازار رقابتی در حال نزدیک شدن (یا دور شدن هستیم). بنابراین در بررسی عملکرد بازار همواره باید به بررسی عملکرد واقعی و عملکرد مطلوب توجه داشت. حال اگر این دو تعارضی با هم نداشته باشند می توان نسبت به سلامت بازار مطمئن شد. اما اگر بین نتایج این دو تفاوتهایی وجود داشته باشد، لازم است به منشا و علت این تفاوتها پرداخت. عمده ترین علت وجود تعارض بین عملکرد واقعی و وضعیت مطلوب را می توان در شکل گیری پدیده ای موسوم به قدرت بازار جستجو کرد. لذا در ادامه ضمن مرور مفهوم قدرت بازار، به عوامل شکل گیری قدرت بازار و همچنین شاخصهای مناسبی که برای مراقبت از تشخیص شکل گیری آن مناسب هستند، اشاره خواهد شد.
● قدرت بازار:
در متون اقتصادی از قدرت بازار به عنوان توان عوامل بازار در تاثیرگذاری بر قیمت کالا در بازار (در جهت کسب منافعی بیشتر از شرایط رقابت کامل) یاد می شود. بنابراین از این زاویه بلافاصله می توان این نتیجه را استنتاج نمود که قدرت بازار تنها به قدرت عرضه کننده محدود نمی شود بلکه در شرایطی تقاضاکنندگان نیز دارای قدرت بازار می شوند.
نکته ای را که باید به آن توجه کرد این است که قدرت بازار یک پدیده طبیعی مبتنی بر رفتار عقلایی عوامل بازار می باشد. به عبارت دیگر اگر فرض بر این است که عوامل بازار همواره درصدد هستند تا مطلوبیت و همچنین منافع خود را حداکثر نمایند، پدیده قدرت بازار دقیقاَ در همین راستا صورت می گیرد. اما نکته اصلی در این است که اگر بازار طراح و به وجود آورنده ای دارد، این وظیفه طراح است که مراقبت لازم در جهت عدم ایجاد زمینه مناسب برای شکل گیری این پدیده را به عمل آورد. زیرا از دید یک ناظر سوم (فارغ از عرضه و تقاضاکنندگان) این موضوع موجب عدم تحقق محور سوم از محورهای یادشده فوق می گردد. بنابراین در این مقاله ضمن پرداختن به مسائلی در ارتباط با ایجاد یک بازار رقابتی، به چگونگی ایجاد یک مکانیزم عملی برای بازبینی بازار و شاخصهای مناسب و لازم برای این کار اشاره می گردد.● عوامل موثر بر شکل گیری پدیده قدرت بازار:
به طور کلی مهم ترین عواملی که ممکن است موجب شکل گیری پدیده قدرت بازار گردند را می توان به شرح زیر برشمرد:
۱- وجود صرفه های مقیاس یا میدان در بخش مورد نظر
۲- طراحی نامناسب بازار
۳- قوانین و مقررات نامناسب
۴- ایجاد امتیازات و شرایط خاص برای برخی از فعالین
۵- دسترسی توام با تبعیض به اطلاعات
۶- داشتن موقعیت خاص (به ویژه در صنعت برق قرارگیری در موقعیت خاصی در شبکه)
۷- محدودیت انتقال کالا (در صنعت برق محدودیت شبکه انتقال و توزیع)
۸- و ...
البته برخی از موارد فوق ارتباط متقابل با هم دارند. حال همان طور که اشاره شد ایجاد بازار رقابتی باید در بلند مدت به تخصیص بهینه منابع و تولید با کمترین هزینه منجر شده و در کوتاه مدت به این سمت همگرا باشد. این در شرایطی است که موارد فوق منجر به شکل گیری پدیده قدرت بازار نشوند. بنابراین در همین راستا و در کنار مواردی که برای ایجاد بازار ضروری به نظر می رسند (از جمله بحث صرفه های مقیاس و میدان، طراحی بازار و قوانین و مقررات آن و ...) برخی از نکات مهمی که در ارزیابی عملکرد در ارتباط با سلامت بازار باید به آن توجه داشت را می توان به شرح زیر برشمرد:
۱- از آنجایی که حصول به مقادیر بهینه یکی از دستاوردهای بازار می باشد، تشخیص وضعیت بهینه ۱ از نقطه نظر اقتصادی حائز اهمیت است. برای این منظور می توان از ساده ترین مکانیزم های ایستا تا مدرن ترین شیوه های بهینه یابی (بهینه یابی پویا) استفاده کرد. برای این منظور با استخراج برنامه بهره برداری پویا از واحدها، می توان میزان استفاده بهینه از هر واحد و کمترین هزینه تامین هر میزان قدرت درخواستی را استخراج نمود. در همین راستا و با بهینه یابی با و بدون محدودیت ها (از جمله محدودیت شبکه و ...) می توان برخی شرایط بازار رقابتی و تحقق یا عدم تحقق آن ها را آزمون کرد. برای این منظور و با استفاده از هر یک از ابزارهای ایستا یا پویا می توان کل سیستم را شبیه سازی نموده و ضمن استخراج برنامه بهینه بهره برداری مبتنی بر حداقل سازی هزینه، هزینه نهایی تامین برق در ساعات مختلف (که می تواند معرف قیمت نهایی سیستم یا قیمت تسویه بازار باشد) و ... را بدست آورد.
۲- برنامه بهره برداری ارائه شده از سوی بازار نیز برای بررسی های اقتصادی ضروری است. اگر برخی موارد خاص نظیر قوانین و مقررات نادرست و برخی محدودیت ها نباشد برنامه بازار باید متناسب با برنامه بهینه و یا همگرای به آن باشد. بنابراین یک مرحله از مراحل بررسی عملکرد بازار مقایسه فوق می باشد.
۳- از آنجایی که مرکز کنترل در اجرای برنامه بازار با مواردی نظیر محدودیت های شبکه، حوادث و ... روبروست لذا برنامه بهره برداری واقعی (پس از اعمال تصمیمات مرکز کنترل) و مقایسه آن با برنامه بهینه و برنامه پیشنهادی بازار نیز یکی از موارد لازم دیگر می باشد. این برنامه ها نباید به طرز معنی داری با هم متفاوت باشند. از این مقایسه و با تشخیص تفاوتهای ناشی از آن می توان استفاده های بسیاری را به عمل آورد. از جمله:
۳-۱- آیا مرکز کنترل و بازار هماهنگ عمل می کنند؟
۳-۲- آیا محدودیت های شبکه به قدری بالاست که عملاَ ایجاد فضای رقابتی را مختل نماید؟
۳-۳- آیا برخی واحدها از ویژگی خاصی برخوردار هستند که برای آنها ایجاد انحصار نماید؟
۳-۴- برنامه واقعی بهره برداری با وضعیت مطلوب چقدر فاصله دارد؟
۳-۵- آیا برنامه واقعی بهره برداری به سمت برنامه بازار و برنامه بهینه همگراست؟ و ...
۴- بررسی عملکرد تک تک واحدها مورد دیگری است که برای بررسی عملکرد بازار و پیامدهای آن ضروری است. با استخراج برنامه بهینه در واقع دو نکته زیر قابل استخراج است:
الف- کمترین هزینه تامین میزان مشخصی بار در یک ساعت خاص
ب- میزان بهره برداری بهینه از هر واحد
با مقایسه این دو با هم می توان اختلاف بهره برداری واقعی از واحدها از بهره برداری بهینه را استخراج نمود.
۵- مورد بعد به بررسی سود و زیان واحدها و مقایسه آن با عملکرد و کارایی آنها بر می گردد. در واقع مقررات تدارک دیده شده باید به گونه ای باشد که واحدهای با عملکرد بهتر عایدی و سود بیشتری کسب کرده باشند.
۶- نکته دیگر اینکه برخی واحدها ممکن است (به ویژه در شرایطی که واحدها دولتی هستند) به غلط و بدون توجه به بهره برداری اقتصادی از واحد خود، قیمت های بسیار پایینی داده باشند (به لحاظ شرایط خاص مالکیت ها و بهره برداری و ...) این موضوع باعث شکل گیری جنگ قیمت خواهد شد و به همین علت عایدی واحدها ممکن است توان پوشش بخشی از هزینه ها را نداشته باشد.
۷- ویژگی دیگر بخش تولید صنعت برق ایران وجود نرخهای داخلی سوخت برای بهره برداری از واحدها در قیاس با هزینه های ملی آن می باشد. این ویژگی می تواند برنامه بهینه متفاوتی با برنامه بهینه بهره برداری مبتنی بر سوخت فوب ارائه دهد. در این شرایط عملکرد بهینه بنگاهها براساس قیمتی که نهاده را دریافت کرده اند (قیمت های یارانه ای) استخراج شده و بهینه ملی براساس سوخت فوب. لذا بررسی این دو برنامه بهینه با هم و درصد مغایرت آنها ضروری بوده و در صورت اختلاف معنی دار باید نرخ سوخت تحویلی براساس نرخهای فوب اعمال شود.
● بررسی بازار و انحراف آن با استفاده از انحصار یا فرصت های انحصاری
در این قسمت با توجه به مواردی که می تواند موجب انحصار و یا فرصت انحصاری برای انحراف بازار شود،‌ شاخصهایی برای بررسی هر مورد ارائه می شود. برخی از این شاخصها قبل از تشکیل بازار باید مورد توجه قرار بگیرند اما برخی به صورت مستمر و برای تشخیص انحراف احتمالی بازار و انجام اقدامات مناسب محاسبه و مورد بازبینی قرار خواهند گرفت.
۱) ۱ HH گروه ۲:
عبارتست از درصد مجموع مربعات سهم های تولید (انرژی) برای تمام نواحی بار در یک ساعت معین. اگر یک گروه متشکل از m تولیدکننده باشد، HHI گروه در یک ساعت معین به صورت رابطه تعریف می شود.
که در آن:
MWHi: قابلیت تولید تولیدکننده I ام
Totalg: قابلیت تولید کل گروه۲) HHI سیستم:
به صورت ریشه دوم معدل وزنی HHI ۲ براساس درصد سهم تولید (انرژی) برای کل گروهها در یک ساعت معین تعریف می شود. این شاخص به گونه ای طراحی می شود تا بتوان قدرت بازار یک گروه خیلی کوچک در سیستم را تشخیص داد. اگر یک سیستم شامل n گروه باشد. HHI سیستم در یک ساعت معین به صورت رابطه بیان می شود.
که در آن:
MWHj: قابلیت تولید گروه j ام
Totals: قابلیت تولید کل سیستم
HHIj: شاخص HHI گروه j ام
البته این شاخص در صنایعی نظیر صنعت برق با محدودیت های زیر مواجه است:
۱) Herfindahi- Hirsch man Index
۲) هر ناحیه ای که شامل تعداد نواحی بار باشد، به طوری که یا با تراکم انتقال موجه نبوده یا در یک ساعت معین کمتر از ۵% اختلاف در قیمت لحظه ای آنها باشد، کل شبکه یک گروه خواهد بود.
۱- قدرت تولید واقعی به صورت پویا از ساعتی به ساعت دیگر هماهنگ با تغییرات LOAD در هر لحظه در شبکه تغییر می کند.
۲- محدودیت شبکه انتقال یک شبکه بزرگ را که شامل نواحی بار زیادی است، به گروههای کوچک تر می شکند. در چنین شرایطی که انتقال با محدودیت مواجه است، تامین بار ارزان از تولیدکنندگان سایر گروهها تقریباَ غیرممکن است.
لذا به همین منظور شاخص نظارت بازار برق MPMI) ۳) معرفی شده که مبتنی بر انرژی بوده و محدودیت انتقال را نیز در نظر می گیرد.
۳) MPMI سیستم:
برابر HHI سیستم در هر ساعت است یعنی MPMIhr=HHIs ، اگر کل سال H ساعت باشد، شاخص سالانه می تواند میانگین، یک معدل وزنی انرژی یا ریشه دوم معدل وزنی انرژی باشد. بنابراین MPMI را می توان به صورت رابطه تعریف کرد.
این شاخص نسبت به تمرکز مالکیت تولید یا تراکم انتقال و یا قدرت بازار حساس می باشد.
۴) میزان ظرفیت ذخیره سیستم (۱ CRM):
این شاخص براساس رابطه زیر بدست می آید.
که در آن:
AVECAP: ظرفیت آماده
LOAD: میزان بار درخواستی
طبیعی است هرچه ذخیره سیستم کمتر باشد، این موضوع می تواند بر شرایط رقابتی اثر منفی بگذارد. بررسی وضعیت این شاخص در دوره های مختلف قبل از تشکیل بازار نیز ضروری است.
۵) شاخص تراکم انتقال (۲TCI):
این شاخص از تقسیم کل هزینه تراکم انتقال تقسیم بر کل انرژی سیستم (برحسب واحد پول به واحد انرژی) بدست می آید. علاوه بر این درصد شاخص TCI که با TCIP نشان داده می شود، از تقسیم کل TCI به معدل وزنی (انرژی) قیمت تسویه بازار به دست می آید. این شاخص بیانگر این است که چند درصد قیمت انرژی به دلیل تراکم انتقال رخ داده است. هنگامی که معدل وزنی قیمت تسویه بازار صفر یا منفی باشد، TCPI مفهوم خاصی ندارد. TCI باید به طور کلی برای مقاصد مقایسه ای استفاده شود. هنگامی که تراکم انتقال وجود نداشته باشد TCI صفر خواهد بود. این شاخص با تراکم شبکه رابطه مستقیم دارد.
که در آن: 
TCC: کل هزینه تراکم
TeoS: کل انرژی سیستم
AVEPS: متوسط قیمت تسویه بازار
۶) شاخص قیمت تسویه بازار (۱ CPMI):
به عنوان درصد اختلاف بالاترین قیمت تسویه بازار و بالاترین هزینه تولید تعریف می شود. این شاخص برای آزمون وجود یک بازده سود معقول بین بازیگران و مصرف کنندگان مناسب است. این شاخص به صورت زیر به دست می آید:
که در آن:
MAXMCP: بالاترین قیمت تسویه بازار
MAXCOST: حداکثر هزینه تولید (هزینه نهایی)
RPM: حاشیه سود معقول
۷) شاخص توزیع قیمت تسویه بازار (۲ CPDI):
این شاخص معرف انحراف استاندارد قیمتهای تسویه بازار سیستم است. CPDI از تقسیم CPD بر معدل وزنی (انرژی) قیمت تسویه بازار تعریف می شود. این شاخص جهت تشخیص تغییرات (انحرافات) قیمتهای سیستم طراحی شده است. هنگامی که معدل تغییرات قیمت تسویه بازار صفر باشد، باید از CPD استفاده نمود.
بزرگتر بودن شاخص CPDI اغلب می تواند حدس وجود تراکم انتقال، قدرت بازار مشکلات بازی در بازار را تقویت کند. این شاخص براساس رابطه زیر بدست می آید:
که در آن:
AVEMCP: متوسط قیمت تسویه بازار
MCP: قیمت تسویه بازار
L: تعداد مناطق
۸) شاخص عرضه کننده موثر (محوری) ۱ PSI:
این شاخص مبتنی بر پسماندهای تقاضا می باشد که باید توسط عرضه کننده محوری پوشش داده شود. اگر این پسماندها مازاد بر ظرفیت بنگاه باشد. عرضه کننده موثر دارای قدرت بازار خواهد بود.
این شاخص برای تولیدکننده I به صورت زیر تعریف می شد.
که Dt جمع کل تقاضای بازار است. GCj حداکثر ظرفیت تولید تولیدکننده j است، IC کل حداکثر ظرفیت داده شده است. اگر پسماند تقاضا ثبت باشد، PSI برای دوره های T برای مولد I برابر واحد و در غیر این صورت برابر صفر است. شاخص متوسط PSI را می توان طی دوره زمانی T با جمع کردن کل تعداد ساعات در طول دوره T که عرضه برای مولد I موثر است، بدست آورد. یعنی:
این شاخص درصد زمان طی دوره T که وضعیت تولیدکننده موثر است را نشان می دهد. بالابودن PSI حاکی از بالابودن قدرت بازار تولیدکننده است. این شاخص برعکس شاخص HHI که شاخص تمرکز است، سطح تقاضا را به حساب می آورد. این شاخص قادر است قدرت بازار یک تولید کنند، خاص را براساس تقاضایی که با آن روبروست را بدست آورد.
۹) شاخص کشش مصرف کننده (۲EI):
شاخصهای HHI و PSI که در بالا توصیف شدند، شاخصهایی هستندکه به بدون توجه به ویژگی های تقاضا قدرت بازار عرضه کننده را اندازه گیری می کنند. این شاخص ها قدرت بازار را که عرضه کنندگان در مقابل مصرف کنندگان را اندازه گیری می کنند.شاخص کشش (EI) براساس کشش تقاضا، ( ) ، که درصد تغییرات تقاضا در مقابل درصد تغییرات قیمت را نشان می دهد،‌ بدست می آید. یعنی:
کشش تقاضای بالای یک کالا بیانگر این است که مصرف کنندگان کنترل بالایی روی قیمت آن کالا دارند. برای محاسبه شاخص کشش ابتدا دوره هایی که تقاضای مازاد برای برق وجود دارد پیدا می شوند. در دوره هایی که مازاد عرضه وجود دارد، تولیدکنندگان برای پوشش تقاضا با هم رقابت می کنند. شاخص EI در حقیقت قدرت بازار مصرف کنندگان را نشان می دهد. برای این منظور ابتدا برای هر یک از دوره هایی که مازاد تقاضا وجود دارد (D+>S+) ابتدا کشش تقاضا محاسبه شده و سپس طی تمام دوره هایی که این کشش محاسبه شده جهت محاسبه EI میانگین گیری می شود.
از آنجایی که EI قیمت بازار مشترکین را نشان می هد، این شاخص با شاخص قدرت بازار تولید کنندگان رابطه ای معکوس دارد. طبیعی است در ساعات پیک پائین و ساعات کم باری با بالا همراه باشند.
۱۰) شاخص همبستگی قیمت نهایی و پیشنهاد هر تولیدکننده:
این شاخص می تواند برای تشخیص واحدهایی که همواره نرخهای پیشنهادی فروش انرژی آنها بسیار نزدیک به قیمت نهایی بوده مورد استفاده قرار گیرد. البته برای تکمیل این شاخص آن دسته از واحدهایی مورد بررسی دقیق قرار گیرند که ضمن داشتن ضریب همبستگی بالا طی یک دوره زمانی T اختلاف قیمت داده شده آنها و قیمت نهایی کمتر از a (یک درصد اختیاری) باشد. اگر قیمت تسویه بازار در هر ساعت Pt و نرخ پیشنهای واحد I ام Pit باشد، آنگاه این شاخص را می تان به صورت زیر به دست آورد.
طبیعی است هرچه rim بزرگتر باشد،‌ این موضوع می تواند علامتی برای بررسی بیشتر علت این همبستگی باشد.
۱۱) شاخص همبستگی قیمت نهایی تولیدکننده های مختلف با هم:
از این شاخص می توان برای تشخیص وجود یا عدم وجود تبانی بین تولیدکنندگان مختلف استفاده کرد. در صورتی که همبستگی بین پیشنهاد قیمت برخی واحدها بسیار بالا باشد، این شاخص علامتی مبنی بر احتمال وجود تبانی بین آن واحدها خواهد بود. اگر پیشنهاد واحدهای I و j در هر ساعت به ترتیب Pit و Pjt باشند آنگاه این شاخص عبارتست از:
طبیعی است rij هرچه بزرگتر باشد، این موضوع می تواند علامتی مبنی بر وجود تبادل اطلاعات بین دو واحد مورد بررسی باشد.
۱۲) شاخص درجه همگنی یا ناهمگنی محصولات در بازار:
از آنجایی که یکی از شرایط بازار رقابت کامل همگنی محصولات عرضه شده در بازار می باشد، این شاخص می تواند درتشخیص میزان حصول به شرط فوق بسیار حائز اهمیت باشد. این شاخص را می توان به صورت زیر تدوین کرد:
اگر دو کالای i و j همگن باشند، مقدار شاخص فوق برابر یک خواهد بود لیکن هرچه همگنی دو کالا ضعیف تر باشد، شاخص فوق فاصله بیشتری با عدد یک خواهد داشت.
۱۳) شاخص شدت حوادث رخ داده در هر واحد:
این شاخص وضعیت حوادث هر واحد طی یک دوره زمانی مشخص را نشان می دهد. این شاخص به صورت زیر تعریف می شود.
که در آن TotalAC برابر تعداد حوادث در دوره مورد بررسی (T) می باشد. البته این شاخص در مرحله قبل از تشکیل بازار بیشتر مورد توجه خواهد بود.
۱۴) شاخص همبستگی نوسان قیمت نهاده ها و قیمت بازار:
این شاخص وضعیت ارتباط نوسان قیمت نهاده ها و قیمت برق در بازار (یا نرخ پیشنهادی هر یک از واحدهای خاص) را نشان می دهد. اگر قیمت نهایی برق در بازار و قیمت هر یک از نهاده ها باشد،‌این شاخص را می توان به شرح زیر تدوین کرد:
● ساختار سازمانی واحد نظارت بر بازار:
در این بخش یک ساختار کلان برای واحد نظارت بر بازار پیشنهاد می گردد که شامل کارگروه کارشناسی، شرح وظایف کلی و ارتباط این واحد با سایر واحدهای مرتبط (بازار، مرکز، هیات و ...) می باشد.
● تیم ناظر بر بازار:
نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که استفاده از این شاخصها مستلزم موارد زیر می باشد:
۱- تشکیل واحدی مستقل که کار نظارت بر بازار را به عهده داشته باشد. این واحد لازم است شامل تیمی از کارشناسان اقتصادی، آماری و فنی (شامل حوزه تخصصی برق و کامپیوتر) بوده و بر حسب اینکه این کارگروه قضاوت درمورد تخلفات صورت گرفته در جهت استفاده از پدیده قدرت بازار را داشته باشد یا خیر می توان نفراتی حقوقی نیز به این تیم اضافه کرد. ترکیب اولیه پیشنهادی می تواند به صورت زیر باشد.
- دو نفر متخصص اقتصاد
- یک نفر متخصص‌ آمار
- دو نفر متخصص کامپیوتر (نرم افزار و سخت افزار)
- دو نفر متخصص برق با تجربه کار در حوزه های تولید و شبکه
همان طور که اشاره شد یک نفر حقوقی نیز در صورت ضرورت به این گروه اضافه می شود.
● تعامل تیم نظارت با سایر واحدها:
شرح وظایف و حوزه اختیارات این کارگروه و چگونگی تعامل آن با سایر قسمت ها از جمله بازار، مرکز، عوامل بازار و هیات تنظیم بازار،‌تهیه و به تصویب هیات تنظیم برسد. این کارگروه می تواند زیرمجموعه بازار بوده و گزارش فعالیت خود را از این طریق به هیات تنظیم ارسال نموده و یا به طور مستقل زیر نظر هیئت فعالیت نماید. لیکن در هر صورت دسترسی کامل و سریع این کارگروه به اطلاعات مورد نیاز از ابزارهای اصلی فعالیت کارآمد آن است.
● نتیجه گیری:
از مجموع مباحث فوق معین گردید که تدارک شرایطی برای محاسبه و بازبینی این شاخصها باید به عنوان یک امر مهم در جهت تشخیص سریع انحراف بازار مورد توجه قرار گیرد.
لذا در این مقاله ضمن بررسی شرایط و ویژگی های یک بازار رقابتی ، به مفهوم قدرت بازار پرداخته شد. در همین راستا با بررسی دلایل شکل گیری پدیده قدرت بازار در بازار برق، شاخصهای مناسبی برای بازبینی بازار برای تشخیص سریع انحراف بازار تدوین شده و در نهایت یک ساختار پیشنهادی برای گروهی که کار نظارت بر بازار را بر عهده خواهند داشت، ارائه گردید.

فهرست منابع:
۱) Jose Javier Gonzalez & Pedro Basagoiti, "Spanish Power Exchange Market and Information System Design Concept, and Operating Experience.
۲) N.Leeprechanon, S.S.Moorthy, R.D.Brooks, J.H.Nealand and A.K.David, "Wxercising of Market Power in Asian Electricity Market" School of Electrical and Computer Engineering, RMIT University, Aug.۲۰۰۲.
۳) William W.Hogan, "A COMPETITIVE MARKET MODER", Center for Business and Government, John F.Kennedy School of Government, Harvard University, October ۱۹۹۳.
۴) Shmuel S.Oren, "Review of MAE Rules for the Brazilian Wholesale Electricity Market, U.N Development Program June ۲۰۰۰.
کیومرث حیدری
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۱۱
Sama

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی