من میخواهم رسما از بزرگسالی استعفا دهم و مسوولیتهای یک کودک هشت ساله را قبول کنم... ▪ میخواهم به یک ساندویچفروشی بروم و فکر کنم که آنجا یک رستوران پنج ستاره است. ▪ میخواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است، چون میتوانم آن را بخورم! ▪ میخواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم و با دوستانم بستنی بخورم. ▪ میخواهم درون یک چاله آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم. ▪ میخواهم به گذشته برگردم، وقتی همه چیز ساده بود، وقتی داشتم رنگها را، جدول ضرب را و شعرهای کودکانه را یاد میگرفتم، وقتی نمیدانستم که چه چیزهایی نمیدانم و هیچ اهمیتی هم نمیدادم. ▪ میخواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو و خوب هستند. ▪ میخواهم ایمان داشته باشم که هر چیزی ممکن است و میخواهم که از پیچیدگیهای دنیا بیخبر باشم. ▪ میخواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم، نمیخواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری، خبرهای ناراحتکننده، صورتحساب، جریمه و ... ▪ میخواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم، به یک کلمه محبتآمیز، به عدالت، به صلح، به فرشتگان، به باران، و ...
استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پر از آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: "به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟"
شاگردان جواب دادند: "۵۰ گرم ، ۱۰۰ گرم ، ۱۵۰ گرم"
استاد گفت: "من هم بدون وزن کردن، نمیدانم دقیقا وزنش چقدر است. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همینطور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟"
شاگردان گفتند: "هیچ اتفاقی نمیافتد."
استاد پرسید: "خوب، اگر یک ساعت همینطور نگه دارم، چه اتفاقی میافتد؟"
یکی از شاگردان گفت: "دستتان کم کم درد میگیرد."
حق با توست... حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگری گفت: "دستتان بیحس میشود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج میشوند. و مطمئنا کارتان به بیمارستان خواهد کشید..."
و همه شاگردان خندیدند. استاد گفت: "خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است؟"
شاگردان جواب دادند: "نه" پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات میشود؟ درعوض من چه باید بکنم؟
شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: "لیوان را زمین بگذارید..."
استاد گفت: "دقیقا... مشکلات زندگی هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهنتان نگه دارید. اشکالی ندارد. اگر مدت طولانیتری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگهشان دارید، فلجتان میکنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود. فکر کردن به مشکلات زندگی مهم است. اما مهمتر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب تحت فشار قرار نمیگیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار میشوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشی که برایتان پیش میآید، برآیید!"