LIMITLESS

the secret of success is constancy to purpose

LIMITLESS

the secret of success is constancy to purpose

LIMITLESS

همانا به یاریِ اراده، باید از شر تفکر فانی رها شد.. «استیو تولتز»

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیوندها

دموکراسی و رابطه آن با اقتصاد

سه شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۰۵ ب.ظ

چکیده: دکتر موسی غنی نژاد در این گفت وگو به بحث دموکراسی و رابطه آن با اقتصاد و نیز رابطه اندیشه مدرن با سنت پرداخته اند .

تعریف «دموکراسی »: دموکراسی یعنی شما به مخالفان خود این آزادی را بدهید که آنها هم رقابت کنند و قدرت را به دست گیرند . تعریف دموکراسی این نیست که کسی با رای مردم به قدرت برسد; بلکه دموکراسی واقعی آن است که با رای مردم از قدرت کنار رود; یعنی اقلیت بتواند به اکثریت تبدیل شود . اگر این رقابت و حق انتخاب مردم نباشد، بقیه اش تعارف و ظواهر است . ما صد سال است که ظواهر دموکراسی را داریم; اما هیچ گاه کارکرد واقعی خود را نداشتند و به همین دلیل است که ما به یک کشور مدرن و کارآمد تبدیل نشده ایم .

البته دموکراسی انتخاب یک سیستم ایده آل و آرمانی نیست . به قول چرچیل: «دموکراسی سیستم خیلی بدی است; ولی سیستم های دیگر از این بدتر است » . الآن در غرب مشارکت سیاسی حدود 40 تا 50 درصد است و گاهی مشارکت ها در سطح شوراهای شهر خیلی بیشتر از سطح ملی می شود; چون این حالت پیش آمده است که سیاستمداران از مردم بریده و به دنبال منافع خود هستند .

دموکراسی در اقتصاد: دموکراسی در علم اقتصاد، یعنی بازار; همان انتخابی که شما در مورد یک کالا انجام می دهید . شما وقتی کالای خاصی را می خرید، انتخاب می کنید و این انتخاب خیلی جدی تر از انتخاب سیاسی است که هر چهار سال یک بار، آن هم با یک تکه کاغذ انجام می شود . در این جا شما هزینه می کنید و برای انتخابتان پول پرداخت می کنید .

نسبت اندیشه های مدرن با سنت: اصلاح سنت را باید از درون سنت آغاز کرد و این یک بحث خیلی مهم در مدرنیته است . البته جامعه ایرانی جامعه ای بسیار پیچیده است که سیستم سنتی نسبتا بازی داشته; منتها غالبا وجهی از ارزش ها حاکم بوده که آن هم ارزش های جمع گرایانه است; ولی در سنت، ارزش های فردگرایانه بسیاری وجود دارد; مانند ارزش هایی که به تجارت و مبادله آزاد خیلی بها می دهد .

مفاهیم سنتی به مفاهیم مدرن اقتصاد، مثل آزادی انتخاب، خیلی نزدیک است . شما اگر مردم را مجبور کنید که خوب را انتخاب کنند، این باعث از بین رفتن اخلاق می شود و اصلا با این کار حکمت الهی را زیر سؤال می برید . خداوند این آزادی را به ما داده است که میان خوب و بد انتخاب کنیم . حال اگر سیستمی درست کنید که مردم نتوانند انتخاب کنند، این خلاف حکمت الهی است .

من معتقدم ارزش های مدرن قابل استخراج از سنت های دینی خودمان است . نه این که ارزش های مدرن را وارد سنت کنیم; بلکه ارزش های مدرن در درون سنت ما وجود دارد و ما باید آن را پررنگ و غالب کنیم .

رابطه تولید، عرضه و تقاضا: به طور کلی هدف فعالیت های اقتصادی در جامعه رفاه مردم است; یعنی برخلاف آنچه در ایران مطرح شده و عده ای بیشتر روی تولید تاکید دارند و آن را هدف قرار داده اند، تولید به هر وسیله ای هدف نیست . تفاوت انسان متمدن و انسان عقب مانده، در گستره انتخاب های آنهاست . انسان مدرن قدرت انتخاب بیشتری دارد; اوقات فراغتش بیشتر است; بیشتر می تواند فکر کند و رفاه بیشتری دارد . تولید وسیله ای است برای این که آزادی انتخاب ما را بالا ببرد . البته این آزادی مسائل و مشکلات خاص خود را دارد; ولی راه حل مشکلات این نیست که اقتصاد را دولتی کنید یا جلوی فعالیت های آزاد اقتصادی را بگیرید . اصلا رمز موفقیت کشورهای صنعتی در این نیست که آنها بر مشکلاتشان فائق آمده اند; بلکه رمز موفقیت آنها در این است که دائما از خودشان انتقاد و خود را اصلاح می کنند و این به خاطر وجود آزادی است که اصلاح، امکان پذیر شده است . آزادی این امکان را می دهد که شما نتیجه عمل خود را ببینید و بتوانید خود و مسیرتان را اصلاح کنید . البته منظور این نیست که ما به جامعه آرمانی می رسیم; اما با این روش از فاجعه جلوگیری می کنیم و در این دنیای فانی از آن بیشتر هم نباید توقع داشته باشید . ما نمی توانیم روی زمین بهشت ایجاد کنیم . مارکسیست ها خواستند بهشت درست کنند; اما جهنم به پا کردند .

اشاره

در حاشیه گفت وگوی دکتر غنی نژاد نکاتی چند قابل طرح است:

1 . آقای غنی نژاد در تعریف دموکراسی می گوید: «تعریف دموکراسی این نیست که کسی با رای مردم به قدرت برسد; بلکه دموکراسی واقعی این است که با رای مردم از قدرت کنار رود; یعنی اقلیت بتواند به اکثریت تبدیل شود» . می دانیم که تعاریف گوناگونی از دموکراسی و ارکان آن ارائه شده است; ولی به نظر می رسد که میان دو مقامی که آقای غنی نژاد از هم جدا کرده اند (به قدرت رسیدن و از قدرت کنار رفتن کسی از طریق رای مردم)، منافاتی وجود ندارد و این دو می توانند (لااقل در ساحت تعریف و نظریه پردازی) ملازم یکدیگر باشند . در یک نظام سیاسی دموکراتیک، همان گونه که مردم در تشکیل ساختار حاکمیت سهیمند، در تغییر این ساختار نیز تاثیرگذارند . به عبارت دیگر، اگر روش های دموکراتیک تعیین حاکمیت به درستی تعریف و اجرا گردد، می تواند در تغییر حاکمیت نیز به خوبی به کار گرفته شود . خلاصه آن که برای تفکیک میان این دو مقام، آن هم در ساحت ارائه تعریف، وجه روشنی به نظر نمی رسد .

2 . آقای غنی نژاد با تکیه بر تفکیک یادشده به تبیین این مدعا می پردازند که ظواهر دموکراسی (پارلمان، احزاب، مطبوعات) در کشور ما کارکرد واقعی خود را نداشته اند . در پاسخ به این مطلب باید گفت هر چند نمی توان مدعی شد که آنچه ایشان آن را ظواهر دموکراسی می نامند در کشور ما و در وضعیت کنونی در موقعیت آرمانی خود قرار دارند، اما نقش این امور (به ویژه مطبوعات) در جهت بخشی آرای مردم در انتخابات مختلف (ریاست جمهوری، مجلس، مجلس خبرگان و . .). غیر قابل انکار است و پرواضح است که فی المثل روی کارآمدن کابینه و دولت جدید از طریق انتخابات مردمی، ملازم با سلب قدرت از کابینه قبلی است و این فرایندی است که نمونه بارز آن پس از انتخابات دوم خرداد 1375 در کشور ما رخ داد و مصداق این سخن ایشان که: اقلیت بتواند به اکثریت تبدیل شود» تحقق یافت .

3 . این سخن که انتخاب اقتصادی (از طریق خرید یک کالای خاص) جدی تر از انتخاب سیاسی است، بسیار عجیب است! استدلال آقای غنی نژاد در این مقام آن است که در انتخاب اول، انتخاب گر هزینه می کند و پول پرداخت می نماید; در حالی که انتخاب سیاسی هر چهار سال یک بار، آن هم با یک تکه کاغذ انجام می شود . بعید است که بحث آقای غنی نژاد شامل موارد خردی همچون خرید یک کالای مصرفی ارزان قیمت گردد و ایشان مثلا انتخاب نمونه خاصی از روغن نباتی را جدی تر از انتخابات ریاست جمهوری بدانند . اما در سطح کلان نیز بر آگاهان امر پوشیده نیست که تحولات در ریاست قوه مجریه (و به تبع آن تغییر بافت اقتصادی کابینه) یا حتی ریاست قوه قضاییه، بالقوه می تواند زمینه تحولات اساسی در سیاست های کلان اقتصادی کشور را فراهم آورد و تاثیر گسترده و عمیقی بر انتخاب های اقتصادی آحاد جامعه بگذارد . بر این اساس نمی توان به صورت مطلق، آن گونه که آقای غنی نژاد اظهار داشته اند، انتخاب اقتصادی را مهم تر از انتخاب سیاسی دانست .

4 . این سخن که هر گونه گذار از سنت به مدرنیته باید با نظر به سنت فرهنگی - تاریخی و هویت ملی ما باشد، سخن درستی است; اما این ادعا که ایجاد سیستمی که در آن مردم نتوانند انتخاب کنند، برخلاف حکمت الهی است و باید سیستمی درست کنیم که بتوانند بد را هم انتخاب نمایند، قدری مبهم است و به توضیح و تفصیل نیاز دارد . برای مثال، اگر بپذیریم که از جهت اخلاقی، الزام یک شخص به انجام کار نیک ارزشی ندارد، از جهت حقوقی و در حوزه قوانین اجتماعی مساله کاملا متفاوت است . وضع و اجرای بسیاری از قوانین اجتماعی، به منظور الزام (1) افراد به انجام پاره ای کارها و ترک پاره ای دیگر انجام می شود و اصولا مفهوم «قانونی که مردم در انجام آن آزاد باشند» معقول نیست . همچنین این پرسش قابل طرح است که وظیفه حکومت در قبال مظاهر علنی فساد اخلاقی چیست؟ برای مثال، آیا حکومت می تواند به این بهانه که درصدد گسترش زمینه های انتخاب مردم (بین خوب و بد) است و نمی خواهد با حکمت الهی به معارضه برخیزد، تولید و پخش عمومی کالاهای ضد اخلاقی را در سطح جامعه تجویز کند؟

5 . آقای غنی نژاد در بخش دیگری از گفت وگو، تفاوت انسان متمدن و عقب مانده را در گستره انتخاب های آنها می داند و اظهار می دارد که انسان مدرن از آن رو که قدرت انتخاب بیشتری دارد، مرفه تر است . این ادعا نیز می تواند مورد تامل و پرسش قرار گیرد; زیرا به نظر می رسد که صرف گسترش یافتن دایره انتخاب های آدمی لزوما به رفاه بیشتر او نمی انجامد; بلکه بهره برداری معقول و صحیح از انتخاب ها است که می تواند تعیین کننده باشد . واقعیت های آشکار جهان معاصر نیز معادله آقای غنی نژاد را تایید نمی کند; زیرا بسیاری از افرادی که در کشورهای توسعه یافته و مدرن زندگی می کنند، احساس خوشبختی و رفاه نمی کنند و حتی گروهی راه چاره را در بازگشت به شیوه های سنتی زیست فردی و اجتماعی می دانند . به هر حال، پیش شرط پرداختن به این بحث، ارائه مفهوم روشنی از «رفاه » و شاخصه های آن است تا در سایه آن بتوان به ارزیابی دقیق تر نسبت میان گسترش حوزه انتخاب ها با رفاه پرداخت .

پی نوشت:

1) بدیهی است که مقصود از «الزام » در این جا، معنای فلسفی آن نیست .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۲۹
Sama

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی